محمد رسول الله

مطالبی در رابطه با ابعاد سیاسی زندگانی امام سجاد (علیه السلام) بر گرفته از کتاب «پژوهشی در زندگی امام سجاد علیه السلام » نوشته حضرت آیت الله سید علی حسینی خامنه ای - مقام معظم رهبری، امت برکاته - چاپ اول، اسفند 1361 :

 

1212

برخی از مطالب امام سجاد علیه السلام در روش موعظه، خطاب به عموم مردم است و برخی دیگر خطاب به شیعه . در آنجا که مخاطب همه مردم هستند اولا غالبا به آیات قرآن استناد می شود و ثانیا صریحا دستگاه حکومتی مورد عتاب و انتقاد قرار نمی گیرد و صرفا بیان اندیشه و ایدئولوژی اسلامی به صورت پند و نصیحت است . استناد به قرآن کریم از آن نظر ضروری بود که عموم مردم، معرفت کافی نسبت به امام سجاد علیه السلام نداشتند و استدلال می طلبیدند . پرهیز از انتقاد صریح نیز برای رعایت تقیه بود .

حضرت زین العابدین علیه السلام سخن را با لحن موعظه به این صورت آغاز می کند که «ایها الناس اتقوا الله واعلموا انکم الیه راجعون; ... تقوای خدا را پیشه کنید و بدانید که به سوی خدا برمی گردید . الا و ان اول ما یسالانک عن ربک الذی کنت تعبده; بدان که وقتی نکیر و منکر به سراغ تو می آیند اولین چیزی که آن دو می پرسند، از خدای توست که او را عبادت می کردی و عن نبیک الذی ارسل الیک; از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده، می پرسند و عن دینک الذی کنت تدین به; و از دینت می پرسند که به آن معتقد بودی و عن کتابک الذی کنت تتلوه; و از کتابت که آن را تلاوت می کردی، می پرسند .» و آنگاه امام سجاد علیه السلام می رسد به نکته اصلی و محوری: «و عن امامک الذی کنت تتولا; (3) و از امامی که تو ولایت آن را داری، می پرسند .»

در زبان و بیان ائمه علیهم السلام مساله امامت یعنی مساله حکومت و فرقی بین مساله امامت و مساله ولایت نیست . امامی که در اینجا ذکر می شود، یعنی جانشین پیامبر که هم متکفل ارشاد و هدایت دینی توست و هم متکفل هدایت و ارشاد امور زندگی در دنیا; امام یعنی رهبر جامعه . پس اطاعت از امام که واجب است، هم در امور دنیوی و هم در امور دینی واجب است .

امام سجاد علیه السلام وقتی می فرماید: «از امامت از تو می پرسند» ، یعنی به تو می گویند که آیا امام درستی انتخاب کردی؟ و آن کسی که بر تو حکومت می کند و رهبر جامعه است، آیا به راستی انتخاب کردی؟ آیا خدا به امامتش راضی است؟

با این روش آرام و موعظه آمیز، مردم را بیدار و حساس می کند درباره مساله امامت، در حالی که بنی امیه اساسا میل نداشت که بحثی درباره امامت و حکومت شود .

دو نکته در موعظه های عمومی امام سجاد علیه السلام باید مورد توجه قرار گیرد:

یک: این بحثها صرف آموزش نیست بلکه بیشتر از آنکه تعلیم باشد، تذکر و یادآوری است زیرا در آن زمان انحراف و تحریف در اصول دین واقع نشده بود ولی مردم فراموش کرده بودند . زندگی مادی، توحید و نبوت و معاد را از یادشان برده بود .

دو: امام سجاد علیه السلام بر مساله امامت تاکید خاص دارد . بر اساس همان خط مشی کلی و هدف نهایی که قبلا ذکر شد (تشکیل حکومت اسلامی به روش اهل بیت علیهم السلام) امام سجاد علیه السلام در موعظه های عمومی خود نیز مساله ولایت و امامت و حکومت را یادآوری می کرد البته به صورتی که حساسیت دشمن برانگیخته نشود و در عین حال، مردم متنبه شوند .

«موعظه های اختصاصی » امام سجاد علیه السلام آن مواعظی است که خطاب به شیعه صورت گرفته است و کاملا مشخص است که مخاطبان، از مخالفان دستگاه حاکم هستند . این موعظه های اختصاصی برای کادر سازی است تا در صورت ایجاد حکومت اسلامی، مسئولیت های مهم را برعهده بگیرند .

یک نمونه از این موعظه های اختصاصی در «تحف العقول » ذکر شده است; این موعظه چنین آغاز می شود: کفانا الله و ایاکم کید الظالمین و بغی الحاسدین و بطش الظالمین ایها المؤمنون . خود این خطاب نشان می دهد که امام و مخاطبان، در این جهت با هم شریکند که مورد خطر و تهدید دستگاه حاکم هستند . «لایفتننکم الطواغیت و اتباعهم من اهل الرغبة فی الدنیا المائلون الیها المفتونون بها المقبلون علیها ... و ان الامور الواردة علیکم فی کل یوم و لیلة من مظلمات الفتن و حوادث البدع و سنن الجور و بوائق الزمان و هیبة السلطان و وسوسة الشیطان لتشبط القلوب عن نیتها ...» (4) طاغوت ها و پیروان دنیاپرست آنها، شما را فریب ندهند . این حوادثی که در زندگی شب و روز برای شما - در دوران خفقان و مبارزه - پیش می آید، دلها را از نیت و جهتی که دارند باز می دارد و از آن انگیزه و نشاط لازم برای مبارزه می کاهد . «و تذهبها عن موجودالهدی و معرفة اهل الحق و ایاکم و صحبة العاصین و معونة الظالمین » و هدایت موجود را از یاد می برد و شناخت اهل حق را به فراموشی می سپارد . سپس امام سجاد علیه السلام موعظه می کند و هشدار می دهد که از همنشینی با گنه کاران بپرهیزید و ظالمان را یاری مکنید . روشن است که امام علیه السلام عده ای از مؤمنین و هواداران را جمع کرده و دارد با روش موعظه، آنها را دلگرم و امیدوار می کند و از نزدیک شدن به دستگاه ستمگر زمان (عبدالملک بن مروان) منع و نهی می کند و آنها را شاداب و با طراوت و سرزنده نگه می دارد برای روزی که وجودشان بتواند در راه حکومت اسلامی مؤثر واقع شود .

15 . امام سجاد علیه السلام با یادآوری تجربه های گذشته پیروان اهل بیت علیهم السلام (در قیام عاشورا، واقعه حره، شهادت حجربن عدی و رشید حجری و . .). می خواست شیعه را در مبارزه ثابت قدم تر گرداند: «فقد لعمری استدبرتم من الامورالماضیة فی الایام الخالیة من الفتن المتراکمة والانهماک فیها ما تستدلون به علی تجنب الغواة و ...» ; به جان خودم قسم! شما از جریان های گذشته در دوران های پیشین که پشت سر گذاشته اید، از فتنه های انباشته و متراکم و غرق شدن در این فتنه ها تجربه هایی را می توانید از آن آزمایش ها استفاده کنید و بر اجتناب از گمراهان و اهل بدعت ها و مفسدین در زمین راه یابید .

امام سجاد علیه السلام در اینجا به صراحت، مساله امامت و ولایت را مطرح می کند:

«فقدموا امرالله وطاعته و طاعة من اوجب الله طاعته و لا تقدموا الامور الواردة علیکم من طاعة الطواغیت و فتنة زهرة الدنیا بین یدی امرالله و طاعته و طاعة اولی الامر منکم » ; فرمان خدا و اطاعت او را مقدم بدارید و همچنین اطاعت کسی را که خدا، اطاعت او را واجب کرده است . اطاعت طاغوت ها - عبدالملک بن مروان ها - را بر اطاعت خدا و اطاعت رسول خدا و اطاعت اولوا الامر واقعی مقدم نکنید .

امام زین العابدین علیه السلام با این بیان، در حقیقت برای نظام حکومتی مورد نظر خود که حکومت علوی و الهی و اسلامی بود، تبلیغ و فرهنگ سازی می کرد .

16 . رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، نامه بسیار مفصلی است به اندازه یک کتاب که به یکی از دوستانشان نوشته اند و در آن حقوق افراد و اشخاص بر یکدیگر بیان شده است . در این رساله، علاوه بر حقوق الهی و اعضاء و جوارح و همسایه و خانواده، حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامی نیز بدون ایجاد تنش و به صورت آرام و بدون ذکر مبارزه برای ایجاد حکومت اسلامی در آینده، بیان شده است .

در واقع این رساله برای آن تالیف شده است که اگر در آینده حکومت اسلامی مورد نظر امام سجاد علیه السلام تشکیل گردید، مناسبات و روابط و حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامی، قبلا در ذهن مسلمانان شکل گرفته و معلوم شده باشد .

17 . عبدالملک بن مروان آنقدر تلاوت قرآن می کرد که یکی از قاریان قرآن شناخته شده بود اما وقتی به او خبر دادند که به خلافت و حکومت رسیده، قرآن را بوسید و کنار گذاشت و گفت: «هذا فراق بینی و بینک » ! یعنی «دیدار به قیامت!» حقیقت هم همین بود، او دیگر به قرآن مراجعه نمی کرد و البته حفظ ظاهر را می کرد و هرگز آشکارا با اندیشه های اسلامی مخالفت نمی کرد .

عبدالملک بن مروان برای حفظ ظاهر و توجیه ستمگری ها و جنایت هایش نیاز به عالمان درباری داشت . یکی از این عالمان درباری، محمدبن شهاب زهری است .

محمدبن شهاب زهری در دستگاه حکومت قرب و منزلت بسیاری داشت به طوری که نوشته اند یک بار محمدبن شهاب وارد مسجدالحرام شد، هیات حاکمه آنقدر برای او تشریفات چیده بودند که عالمان و محدثان حاضر در مسجد همگی دچار شگفتی شدند . معمر می گوید: ما خیال می کردیم که از زهری حدیث بسیاری نقل کرده ایم تا اینکه ولید (فرزند عبدالملک بن مروان) کشته شد پس دفترهای زیادی را دیدیم که بر چارپایان حمل و از خزانه ولید خارج می شد و می گفتند که اینها دانش زهری است . یعنی زهری آنقدر کتاب و دفتر بنا به خواسته دستگاه دولت اموی، از حدیث پرکرده که برای حمل آن نیاز به چارپایان است . یکی از احادیث مجعول زهری این است .

«ان الزهری نسب الی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم انه قال: لاتشدوا الرحال الا الی ثلاثة مساجد المسجدالحرام و مسجدالمدینة و المسجدالاقصی و ان الصخرة التی وضع رسول الله قدمه علیه تقوم مقام الکعبة » (5)

این حدیث مربوط به آن زمانی است که عبدالله بن زبیر، مسلط بر مکه بود و هروقت مردم می خواستند به حج بروند، مجبور بودند در مکه چند روزی بمانند و این فرصت بسیار خوب برای عبدالله بن زبیر بود که علیه دشمنانش - از جمله عبدالملک بن مروان - تبلیغات کند . و چون عبدالملک می خواست مردم تحت تاثیر این تبلیغات قرار نگیرند و به مکه نروند، بهترین راه را آن دید که حدیثی جعل شود که براساس آن، شرف و منزلت مسجدالاقصی به اندازه مکه و مدینه دانسته شود و حتی آن سنگی که در مسجدالاقصی است، به قدر کعبه شرف داشته باشد! در حالی که می دانیم در فرهنگ اسلامی، هیچ نقطه ای از دنیا به اندازه «کعبه » شرافت ندارد و هیچ سنگی به منزلت و عظمت «حجرالاسود» نیست .

پس از آنکه محمد بن شهاب زهری وابسته به دستگاه خلافت شد، حتی برضد امام سجاد علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام هم حدیث جعل می کرد . از جمله در کتاب «اجوبة مسائل جار الله » ، اثر آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین، دو حدیث مجعول از زهری نقل و نقد شده که در یکی از آن دو، ادعا شده که نعوذ بالله، امیرالمؤمنین علی علیه السلام جبری بود! و در دیگری حمزه سیدالشهداء شراب خوار معرفی شده است! روشن است که زهری با این احادیث دروغین در صدد بود خاندان عصمت را تضعیف کرده و مسلمانی معمولی و بلکه پایین تر بشمارد . و به اصطلاح باید گفت این گونه احادیث مجعول برای ترور شخصیت فکری، فرهنگی و معنوی اهل بیت علیهم السلام بود .

امام سجاد علیه السلام نامه ای کوبنده و آتشین دارد که در «تحف العقول » ذکر شده و در آن محمدبن شهاب زهری و بدعت هایش مورد انتقاد شدید قرار گرفته است .

امام علیه السلام از جمله می فرماید: «... احببت من حارب الله; کسی را به دوستی برگزیدی که محارب با خداست . انک اخذت ما لیس لک ممن اعطاک; چیزهایی را که به تو دادند و متعلق به تو نبود، از آنان گرفتی .»

«... اخف ما احتملت ان انست وحشة الظالم و سهلت له طریق الغی بدنوک منه حین دنوت و اجابتک له حین دعیت ... جعلوک قطبا اداروا بک رحی مظالمهم و جسرا یعبرون علیه الی بلایاهم و سلما الی ضلالتهم داعیا الی غیهم سالکا سبیلهم یدخلون بک الشک علی العلماء و یقتادون بک قلوب الجهال الیهم ... ; بدان کمترین چیزی که برعهده گرفتی این است که وحشت ستمگران را تبدیل به راحتی و انس کردی و راه گمراهی را برای آنها هموار ساختی ... آیا چنین نبود که وقتی آنها ترا به خودشان نزدیک کردند، از تو محور و قطبی به وجود آوردند که آسیای مظلمه های آنان بر آن قطب می گردد و پلی را ایجاد کردند که از روی آن به سوی کارهای خلافشان عبور می کنند . آنها به واسطه تو در علما شک ایجاد می کردند و دلهای جاهلان را به سوی خودشان جذب نمودند .»

سپس امام سجاد علیه السلام می فرماید: «نزدیک ترین وزرای آنها و نیرومندترین یارانشان به قدری که تو «فساد» آنها را در چشم مردم «اصلاحات » جلوه دادی، نتوانستند به آنها کمک کنند!»






نوشته شده در تاریخ جمعه 93 آبان 16 توسط سجاد صالحی
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin