سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محمد رسول الله

حدیث ثقلین از دیدگاه اهل بیت و عامه

پیشگفتار
امت اسلامى تا روز وفات پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم با یکدیگر اختلاف زیادى نداشت و همه آنها تابع قرآن کریم و ملتزم به دستورات رسول گرامى صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بودند، ولى پس از وفات آن حضرت صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم اختلافات امت اسلامى بالا گرفت و امت بزرگ اسلام به مذاهب و فرقه‏هایى تقسیم شدند و هر یک از آنها خود را مذهب حق و دیگران را مذاهب باطل معرفى کردند. البته پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم خود شخصاً از این مسأله آگاه بوده و از آن خبر داده بود.[1]
اگر چه ممکن است این گمان به وجود آید که با این طیف متنوع از مذاهب جستن راه حق، دشوار است اما براى اثبات راه حق پس از رسول گرامى اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم ادله و براهین بى‏شمارى وجود دارد که هم در قرآن کریم و هم در سنت پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم از آنها سخن به میان آمده است. زیرا مسأله امامت و رهبرى امت اسلامى از آنچنان اهمیت والایى برخوردار است که هم از طرف خداوند متعال و هم از سوى پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم مورد تأکید قرار گرفته و توسط آنها بیان شده است. در حقیقت این سخن که خداوند در قرآن کریم و پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم در طول حیات خود راجع به امامت و خلافت پس از خود هیچ سخنى نگفته‏اند، جاى شگفتى دارد!
در قرآن کریم و سنت نبوى صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم براى راه حق و حقیقت ادله و براهین متعدد و بى‏شمارى وجود دارد، یکى از مهم‏ترین ادله روایى در مورد برترى و حقانیت اهل‏بیت علیهم السلام حدیث شریف «ثقلین» است. این حدیث شریف در عین این که حدیث صحیح و متواترى مى‏باشد، هم مورد پذیرش علماى شیعه و هم علماى اهل‏سنت قرار گرفته است.
پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم در این حدیث شریف که در منابع بى‏شمار حدیثى، تفسیرى تاریخى و... شیعه و اهل‏سنت نقل شده، با تأکید زیاد در مورد قرآن و اهل‏بیت خود، امت اسلامى را به اطاعت از آنها توصیه نموده است.
این حدیث شریف در واقع منشور رستگارى امت اسلامى است که بدون شک چنین رستگارى و سعادتى در گرو عمل به دستورات آنها و پیروى از آن دو امانت سنگین مى‏باشد.
آنچه در این مقاله ملاحظه مى‏کنید، شامل بررسى همین حدیث شریف از دیدگاه شیعه و اهل‏سنت بوده و شامل فصول ذیل مى‏باشد:
1. فصل اول: حدیث ثقلین از دیدگاه منابع روایى شیعه و اهل‏ سنت؛
2. فصل دوم: بررسى سند و راویان حدیث ثقلین و تاریخ صدور آن؛
3. فصل سوم: مفاهیم و حقایق نهفته در حدیث شریف ثقلین؛

روش و شیوه ما در تألیف و تحقیق این مقاله، یک روش تطبیقى و مقایسه‏ایى بین منابع و دیدگاههاى علماى شیعه و اهل‏سنت است که در آن از منابع حدیثى، تفسیرى، تاریخى، لغوى و... معروف شیعه و اهل‏سنت استفاده شده و تا حد امکان دیدگاه هر دو مذهب مطرح شده است. همچنین در موارد ضرورى برخى از شبهات و سؤالات مربوطه نیز مورد بررسى و نقد قرار گرفته است.
لازم به یادآورى است که در تألیف و تحقیق این مقاله از پیش‏داورى‏هاى بى‏اساس پرهیز شده و ضمن دورى از تعصب ورزى‏هاى باطل و جاهلى از هر گونه اهانت به سایر برادران دینى و مذاهب اسلامى به شدت اجتناب شده است.

فصل اول: حدیث ثقلین در منابع روایى
حدیث شریف «ثقلین» از احادیث متواتر، صحیح و شناخته شده به شمار مى‏آید که مى‏تواند آن را در منابع متعدد و بى‏شمار حدیثى شیعه و اهل‏سنت ملاحظه نمود اما به جهت ارایه نمونه، با نگاهى گذرا به منابع روایى شیعه و اهل‏سنت از هر کدام یک از آنها نمونه‏هایى ارایه مى‏شود. چون روایات در مقالات دیگر آمده است به دو جهت دیگر مى‏پردازیم.

فصل دوم: بررسى سند و راویان حدیث ثقلین و تاریخ صدور آن
پس از ملاحظه نمونه‏هایى از حدیث شریف ثقلین شایسته است اسناد و راویان این حدیث مورد بررسى قرار گیرد. مهم‏ترین مطالب بررسى شده در این بخش عبارت است از:
1. راویان حدیث شریف ثقلین از میان صحابیان؛
2. متواتر و صحیح بودن حدیث شریف ثقلین؛
3. تاریخ صدور حدیث شریف ثقلین.

1. راویان حدیث شریف ثقلین از میان صحابیان
همان‏طورى که یادآورى شد، حدیث شریف ثقلین در میان علماى شیعه و اهل سنت از شهرت بسیار برخوردار است و بدون شک این امر ناشى از وجود آن در منابع متعدد فریقین و نیز نقل آن توسط تعداد قابل توجهى از اصحاب پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم مى‏باشد. طبق تحقیقات انجام گرفته، حدیث شریف «ثقلین» توسط سى و هفت تن از اصحاب پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم نقل و روایت شده است که عبارت‏اند:[2]
1. امیر مؤمنان على بن ابى‏طالب علیه‏ السلام ؛
2. فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛
3. حسن بن على علیه‏ السلام ؛
4. حسین بن على علیه‏ السلام ؛
5. ابو ایوب انصارى؛
6. ابوذر غفارى؛
7. ابو رافع؛
8. ابو سعید خدرى؛
9. ابو شریح خزاعى؛
10. ابو قدامه انصارى؛
11. ابو لیلى انصارى؛
12. ابوالهیثم ابن التیهان؛
13. ابو هریره؛
14. ام المؤمنین ام سلمه؛
15. ام هانى خواهر امام على علیه‏ السلام ؛
16. انس بن مالک؛
17. البرا بن عازب؛
18. جابر بن عبداللّه‏ انصارى؛
19. جبیر بن مطعم؛
20. حذیفه بن اسید غفارى؛
21. حذیفه بن یمان؛
22. خزیمه بن ثابت ـ ذو الشهادتین ـ ؛
23. زید بن ارقم؛
24. زید بن ثابت؛
25. سعد بن ابى وقاص؛
26. سلمان فارسى؛
27. سهل بن سعد؛
28. ضمیره اسلمى؛
29. طلحه بن عبیداللّه‏ التمیمى؛
30. عامر بن لیلى بن ضمره؛
31. عبدالرحمان بن عوف؛
32. عبداللّه‏ بن حنطب؛
33. عبداللّه‏ بن عباس؛
34. عدى بن حاتم؛
35. عقبه بن عامر؛
36. عمر بن خطاب؛
37. عمرو بن عاص.
لازم به ذکر است که حدیث شریف ثقلین از امام باقر، امام صادق، امام رضا و امام هادى علیهم السلام نیز نقل شده است.[3]
همچنین لازم به یادآورى است که میرحامد حسین هندى (م 1306 ق) در کتاب گرانقدر عبقات الانوار نام 19 تابعى و نام بیشتر از 300 تن از علما و دانشمندان اهل‏سنت که از قرن دوم تا قرن چهاردهم زندگى کرده و حدیث شریف ثقلین را نقل و روایت نموده‏اند، آورده است.[4]

2. متواتر و صحیح بودن حدیث شریف ثقلین
اما در مورد متواتر و صحیح بودن حدیث شریف ثقلین باید بگوییم که این حدیث شریف از دیدگاه شیعه و اهل سنت از احادیث متواتر به شمار مى‏آید و در عین حال این حدیث شریف هم از طریق شیعه و هم اهل‏سنت با سندهاى صحیح و معتبر نقل شده است.
منظور از متواتر، حدیث و خبر جماعتى است که سلسله روات آن تا به معصوم در هر طبقه به حدى باشد که امکان توافق آنها بر کذب، به طور عادى محال باشد و نیز موجب علم گردد.[5]
با توجه به اینکه حدیث شریف ثقلین توسط تعداد قابل توجهى از راویان در منابع شیعه و اهل‏سنت روایت شده است، بنابراین مى‏توان آن را از دیدگاه شیعه و اهل‏سنت یک حدیث متواتر معرفى نمود.
همچنین علاوه بر علماى حدیثى شیعه، تعدادى از علماى حدیثى اهل‏سنت نیز حدیث شریف ثقلین را صحیح و معتبر نامیده‏اند که در اینجا به اسامى و کتاب‏هاى برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:
1. مسلم بن حجاج نیشابورى (206 ـ 261 ق) با نقل حدیث شریف ثقلین در کتاب «صحیح» خود، بر صحت و اعتبار آن حدیث شریف صحه گذاشته است ـ پیش‏تر روایت زید بن ارقم در همین زمینه ملاحظه شد ـ.[6]
2. ابو عیسى محمد بن عیسى ترمذى (209 ـ 297 ق) در کتاب جامع الصحیح خود با نقل دو روایت مربوط به ثقلین، هر دو روایت را ـ با همان سند ـ، حدیث حسن ـ حدیثى که از نظر اعتبار پس از حدیث صحیح قرار گرفته است ـ نامیده است.[7]
3. حافظ ابو عبداللّه‏ حاکم نیشابورى (م 405 ق) حدیث شریف ثقلین را در کتاب مستدرک على الصحیحین ذکر نموده و پس از نقل آن گفته است: «هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین و لم یخرجاه بطوله»؛[8] این حدیث ـ ثقلین ـ بر اساس شرط بخارى و مسلم، حدیث صحیحى است ولیکن آن دو این حدیث را ـ در کتب خود ـ به طور کامل نقل نکرده‏اند.
4. حافظ ابوالفدا اسماعیل بن کثیر دمشقى (م 774 ق) در تفسیر خود ذیل آیه 23 از سوره مبارک شورا حدیث شریف ثقلین را صحیح نامیده است. متن سخن وى و حدیث مورد نظر چنین است: «و قد ثبت فى الصحیح أن رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم قال فى خطبته بغدیر خم: انى تارک فیکم الثقلین: کتاب اللّه‏ و عترتى و انهما لم یفترقا حتى یردا على الحوض»؛[9] همانا در ـ کتاب یا حدیث ـ صحیح آمده است که پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم در خطبه غدیرخم چنین فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین مى‏گذارم؛ کتاب خدا و اهل‏بیتم که آن دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا روزى که در کنار حوض بر من وارد شوند.
5. حافظ جلال‏الدین سیوطى (849 ـ 911 ق) در کتاب جامع الصغیر پس از نقل حدیث شریف ثقلین از طریق زید بن ثابت، آن را صحیح خوانده است.[10]
همچنین تعداد دیگرى از علما و محدثان شیعه و اهل‏سنت در کتب و رسائل خود بر صحیح و معتبر بودن حدیث شریف ثقلین اذعان و تأکید کرده‏ اند.
به طور کلى مى‏توان گفت که در صحت، اعتبار و شهرت این حدیث شریف کسى نمى‏تواند خدشه‏اى وارد سازد. چون حدیث شریف ثقلین علاوه بر متواتر بودن، صحیح و معتبر نیز مى‏باشد که این هم مورد اتفاق برادران شیعه و اهل سنت است.
البته ممکن است که قسمتى از احادیث ثقلین داراى سند ضعیف باشدولى این هیچ آسیبى به دیگر احادیث صحیح و با سند معتبر وارد نمى‏سازد.

3. تاریخ صدور حدیث شریف ثقلین
یکى از مهم‏ترین سؤالات در مورد حدیث شریف ثقلین این است که مى‏پرسند: حدیث شریف ثقلین کى و کجا توسط پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بیان شده است؟ و آیا این حدیث شریف تنها در یک مورد توسط آن حضرت صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم عنوان شده است؟ در پاسخ به این سؤال اگر به منابع مختلف روایى، حدیث، تفسیرى و تاریخى مراجعه کنیم، خواهیم دید که این حدیث در زمان‏ها و مکان‏هاى متفاوتى بیان شده است که برخى از آنها چنین است:
1. حجة الوداع و روز عرفه، طبق روایت جابر بن عبداللّه‏ انصارى؛[11]
2. مسجد حنین، طبق روایت امیر مؤمنان امام على علیه‏ السلام ؛[12]
3. حجه‏الوداع و غدیرخم، بر اساس روایت زید بن ارقم؛[13]
4. در بیمارى آخر پیامبر، طبق روایت دیگرى از جابر بن عبداللّه‏ انصارى؛[14]
5. در بیمارى آخر پیامبر، بر اساس روایت حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛[15]
با توجه به آنچه گفته شد مى‏توان نتیجه گرفت، که حدیث ثقلین دست‏کم در پنج مکان و زمان خاص بیان شده است؛ البته شایسته توجه است که اختلاف و تعدد زمان‏ها و مکان‏ها نباید موجب شک و تردید در خصوص این روایت شود، چون از آنجا که عمل به قرآن و پیروى از اهل‏بیت علیهم السلام عامل سعادت و رستگارى امت اسلامى است و این هم در حدیث شریف ثقلین بسیار روشن بیان شده است، بنابراین هیچ مانعى ندارد که پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم به علت اهمیت این موضوع، آن را در زمان‏ها و
مکان‏هاى مختلف و حتى در بیش از 5 مرتبه بیان فرموده باشند.
دانشمند معروف اهل‏سنت، احمد بن حجر الهیثمى مکى (899 ـ 974 ق) پس از شمردن چهار مورد از موارد بیان حدیث ثقلین مى‏گوید: «و لا تنافى اذ لا مانع من انه کرر علیهم ذلک فى تلک المواطن و غیرها اهتماما بشأن الکتاب العزیز و العترة الطاهرة»؛[16] ـ اینها ـ هیچ منافاتى ندارد، چون بر اساس اهتمام به مقام قرآن و عترت طاهره هیچ مانعى ندارد که ـ پیامبر اسلام ـ این حدیث را در مکان‏هاى مختلف براى مسلمانان تکرار نموده باشد.
در واقع باید گفت که تکرار حدیث شریف ثقلین در زمان‏ها و مکان‏هاى متعدد و مختلف، از جایگاه مهم قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام خبر مى‏دهد چرا که پیامبر عظیم‏الشأن اسلام حضرت محمد صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم آن را عامل رستگارى و دورى از گمراهى امت اسلامى تا روز قیامت معرفى فرموده است.
بنابراین باید اهمیت و جایگاه حدیث شریف ثقلین را شناخت و بر آن عمل نمود.
فصل سوم: مفاهیم و حقایق نهفته در حدیث شریف ثقلین
آنچه تاکنون بیان شد به اندازه کافى، مفهوم و اهمیت حدیث شریف ثقلین را نشان مى‏دهد؛ اما اگر در محتواى این حدیث شریف تأمل بیشترى شود، بدون شک قسمتى از مفاهیم و حقایق نهفته در آن براى هر فرد مشخص خواهد شد. چرا که بدون تردید سخنان پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم در بردارنده مفاهیم و راه کارهاى ارزنده‏اى براى سعادت بشریت است.
البته لازم به ذکر است که حقایق و نکات مذکور در اینجا، همه ابعاد این حدیث مهم را در برنمى‏گیرد، بلکه شامل قسمتى از آنها مى‏باشد:
مهم‏ترین حقایق نهفته در حدیث ثقلین
1. منظور از اهل‏بیت علیهم السلام در حدیث شریف ثقلین چه کسانى هستند؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم فهمیدن این نکته خیلى مشکل نمى‏باشد و هر کس در محتواى حدیث شریف «ثقلین» اندکى تأمل و تفکر نماید، منظور از اهل‏بیت را در آن به خوبى به دست مى‏ آورد چون بدون شک منظور از اهل بیت در این حدیث شریف که به عنوان ثقل اصغر ـ امانت سنگین کوچکتر ـ معرفى شده است، باید کسانى باشند که لیاقت و شرایط رهبرى همه جانبه امت اسلامى را داشته و در عین حال از هر گونه لغزش، گناه و انحراف دور باشند. همان طورى که ثقل اکبر ـ امانت سنگین بزرگتر ـ یعنى قرآن کریم داراى چنین ویژگى است و همین ویژگى است که ضامن رستگارى و سعادت امت اسلامى مى‏باشد.
بدون شک منظور از اهل بیت در حدیث شریف ثقلین کسانى هستند که خداوند متعال آنها را در آیه 33 سوره مبارک احزاب از هر گونه پلیدى و گناه پاک دانسته است.
بدون شک منظور از آنها کسانى است که خداوند متعال در آیه 59 سوره مبارک نساء آنان را صاحبان امر واقعى نامیده و بر وجوب اطاعت مسلمانان از آنها تأکید ورزیده است.
همان کسانى که در آیه 43 سوره مبارک نحل با عنوان اهل ذکر از آنها یاد شده و امر به مراجعه امت اسلامى به آنها شده است.
آنان که در آیه 199 سوره مبارک توبه به عنوان راستگویان و صادقان حقیقى معرفى شده و بر همراهى امت اسلامى با آنها تأکید شده است.
و نیز همان بزرگوارانى که خداوند متعال در آیه 23 سوره مبارک شورا، آنها را نزدیکان پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم معرفى کرده و اجر رسالت آن حضرت صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم را دوستى و مودت آنان قرار داده است.
همچنین روایات موجود در منابع شیعه و اهل‏ سنت بیانگر این نکته است که پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بارها و در موارد متعدد، امام على، فاطمه، حسن، حسین و امامانى از اولاد امام حسین علیهم السلام را اهل‏ بیت خود معرفى نموده است.
طبق برخى از روایات موجود حدیث شریف ثقلین داراى ادامه است که پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم در آن منظور از اهل‏بیت را به روشنى بیان فرموده است.
شیخ صدوق (305 ـ 381 ق) در کتاب کمال‏ الدین از امام صادق علیه‏ السلام و آن حضرت نیز از پدر خود چنین نقل مى‏کند: «قال رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم : انى مخلف فیکم الثقلین: کتاب اللّه‏ و عترتى اهل‏بیت، فانهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض کهاتین ـ و ضم بین سبابتیه ـ، فقام الیه جابر بن عبداللّه‏ الانصارى و قال: یا رسول اللّه‏! من عترتک؟ قال: على و الحسن و الحسین و الائمة من ولد الحسین الى یوم القیامة»؛[17] پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم فرمود: همانا من در میان شما دو چیز گرانبها مى‏گذارم، کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند. آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا روزى که در کنار حوض بر من وارد شوند مثل این دو، و آن حضرت صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم دو انگشت خود را به هم چسبانید. در این هنگام جابر بن عبداللّه‏ انصارى برخاست و گفت: اى پیامبر خدا؟ عترت شما کیست؟ پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم فرمود: ـ عترت من ـ على، حسن، حسین و امامان از فرزندان حسین تا روز قیامت هستند.
همچنین طبق روایت ترمذى و دیگر علماى حدیثى اهل سنت، پیامبر گرامى اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم پس از نزول آیه شریف تطهیر (احزاب/ 33) در آن خداوند متعال مى‏فرماید: «انما یرید اللّه‏ لیذهب عنکم الرجس اهل‏ البیت و یطهرکم تطهیرا»؛ خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل‏بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.
پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم پس از آن امام على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را زیر عباى خود قرار داده و
چنین گفت: «اللهم هؤلاء اهل‏بیتى فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»؛[18] پروردگارا! اینان اهل‏بیت من هستند، پس پلیدى و گناه را از آنان دور ساز و آنها را کاملاً پاک کن.
اعتقاد امامیه و بسیارى از علماى اهل سنت نیز در این مورد بسیار روشن و واضح است و آنها معتقداند که منظور از اهل‏ بیت در حدیث شریف ثقلین، امام على، فاطمه، حسن، حسین و امامان معصوم از اولاد امام حسین علیهم السلام مى‏باشد.
2. همان‏طورى که مى‏دانید، واژه «ثقل» در لغت عرب به معناى هر چیز سنگین است و در مقابل هر چیز سبک به کار مى‏رود.[19]
و اما اینکه چرا پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم قرآن و اهل‏بیت خود را دو چیز سنگین نامیده است، چند توجیه دارد که عبارت‏اند از:
1/2. چون تمسک و عمل کردن به دستورات قران کریم و اهل‏ بیت علیهم السلام کار بسیار دشوارى است.[20]
2/2. با توجه به اینکه در زبان عربى به هر چیز نفیس و با اهمیت «ثقل» گفته مى‏شود، بنابراین قرآن کریم و اهل‏ بیت علیهم السلام به خاطر ارزش و اهمیت بسیار والا، ثقلین یعنى دو چیز نفیس و ارزشمند نامیده شده‏اند.[21]
3/2. همچنین برخى از دانشمندان «ثقل» را به معناى بار سفر گرفته و اظهار داشته‏اند که هر فردى که خواهان سعادت و رستگارى ـ دنیوى و اخروى ـ است، باید در این مسیر بار سنگین قرآن و عترت علیهم السلام را به دوش کشیده و بدین وسیله سعادت خود را تأمین نماید. لازم به ذکر است که هر سه توجیه در مورد معناى ثقلین قابل قبول است.
3. طبق حدیث شریف «ثقلین» قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمى‏شوند و بین آنها رابطه ناگسستنى وجود دارد. امیر مؤمنان امام على علیه‏ السلام در همین زمینه مى‏فرماید: «ان اللّه‏ تبارک و تعالى طهرنا و عصمنا، و جعلنا شهداء على خلقه و حجته فى ارضه، و جعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا، لا نفارقه و لا یفارقنا»؛[22] همانا خداوند تبارک ما را ـ از گناهان و پلیدى‏ها ـ تطهیر نموده و معصوم گردانیده است و ما را بر خلق خود شاهدان و در روى زمین حجت‏هاى خویش قرار داده است. ـ
خداوند متعال ـ ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داده است. ما از قرآن و قرآن از ما جدا نمى‏شود.
البته امت اسلامى پس از پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بین آن دو امانت بزرگ جدایى انداختند؛ به طورى که عده‏اى از مسلمانان به دنبال قرآن رفته و اهل‏بیت علیهم السلام را کنار گذاشتند و عده دیگر نیز اهل‏بیت علیهم السلام را گرفته و قرآن را رها کردند و تنها گروهى به وصیت پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم عمل نموده و از قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام اطاعت نمودند.
بدون شک دسته اول و دوم رستگار نیستند و تنها گروه رستگار و سعادتمند، دسته سوم است که هم از قرآن و هم از اهل‏بیت علیهم السلام اطاعت مى‏کنند. همان‏طورى که پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم عامل رستگارى و سعادت امت اسلامى را در حدیث شریف ثقلین، اطاعت و تمسک به قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام معرفى نموده‏اند.
4. همان‏طورى که در حدیث شریف «ثقلین» ملاحظه مى‏شود، اگر امت اسلامى از قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام اطاعت نمایند، به آنها وعده «لن تضلوا» یعنى هرگز گمراه نمى‏شوید داده شده است که طبق قواعد زبان عربى، حرف «لن» براى نفى ابد به کار مى‏رود. بنابراین اگر ما مطیع قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام باشیم، بدون شک هرگز گمراه نخواهیم شد.
5. بیان اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن کریم، حاکى از عصمت ائمه اطهار علیهم السلام مى‏باشد.[23]
خداوند متعال در قرآن کریم مى‏فرماید: «و انه لکتاب عزیز لا یأتیه البال من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید»؛[24] این کتابى است شکست‏ناپذیر که هیچ گونه باطلى، نه از پیش و نه از پشت سر به سراغ آن نمى‏آید؛ چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.
اگر هیچ باطلى در قرآن کریم راه نداشته باشد، در اهل‏بیت علیهم السلام نیز راه نخواهد داشت؛ چرا که آن دو در نزد یکدیگر تا روز قیامت باقى مانده و عهده‏دار رهبرى و هدایت امت‏هاى اسلامى هستند.
واضح است که عهده‏داران چنین مقام بزرگ و خطیرى باید از هر گونه انحراف و گناه معصوم باشند و الا فلسفه نبوت و رسالت به کلى از بین رفته و نتیجه معکوسى خواهد داد. بنابراین طبق محتواى حدیث شریف ثقلین، مى‏توان گفت که اهل‏بیت علیهم السلام مانند قرآن کریم از هر گونه انحراف و باطل دور بوده و در واقع معصوم هستند.
6. همان‏طورى که قرآن کریم حجت بوده و بیانگر همه چیز است، اهل بیت علیهم السلام نیز حجت بوده و با متکى بودن به قرآن کریم و ویژگى‏هاى الهى، بیانگر همه چیز هستند.[25] بنابراین قول، فعل و تقریر اهل‏بیت علیهم السلام به طور کلى حجیت داشته و پس از قرآن کریم از اعتبار برخوردار است.
7. با توجه به محتواى حدیث شریف ثقلین نتیجه مى‏گیریم که بین قرآن کریم و اهل‏بیت علیهم السلام هیچ گونه اختلاف و تعارضى وجود ندارد.[26] چون از نظر عقل و منطق، معرفى دو چیز متعارض با یکدیگر در کنار هم، قابل قبول نبوده و کار شایسته‏اى نیست.
و اگر احیانا بین قرآن کریم و سخنان اهل‏بیت علیهم السلام تعارضى مشاهده شود، این تعارض یا از آن راویان حدیث است و یا ما قادر به درک معناى حقیقى آنها نیستیم. خود اهل‏بیت علیهم السلام به طور کلى هیچ گاه بر خلاف قرآن کریم سخنى نمى‏گویند و بلکه آنها مفسران حقیقى قرآن کریم هستند. و اصولاً خود آنها دستور داده‏اند که هر چیز ـ سخن، عمل و تقریر ـ مخالف با قرآن کریم را کنار بگذاریم و به چنین مطالبى اعتنا نکنیم که در اینجا چند حدیث مربوطه بیان مى‏شود:
1/7. قال رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم : «ایها الناس! ما جاءکم عنى یوافق کتاب اللّه‏ فانا قلته و ما جاءکم یخالف کتاب اللّه‏ فلم أقله»؛[27] پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم فرمود: اى مردم! آنچه از طرف من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفته‏ام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفته‏ام.
2/7. قال رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم : «ان على کل حق حقیقة و على کل صواب نوراً فما و افق کتاب اللّه‏ فخذوه و ما خالف کتاب اللّه‏ فدعوه»؛[28] پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم فرمود: همانا براى هر حقى یک حقیقت وبراى هر درستى یک نورى است، پس آنچه موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه مخالف قرآن است،ترک کنید.
3/7. قال الامام الصادق علیه‏ السلام : «کل شى مردود الى الکتاب و السنة و کل حدیث لا یوافق کتاب اللّه‏ فهو زخرف»؛[29] حضرت امام صادق علیه‏ السلام فرمود: هر موضوعى باید به قرآن و سنت ارجاع داده شود و هر حدیثى که موافق قرآن نباشد، دروغ خوش نماست.
8. همان‏طورى که در حدیث شریف ثقلین بیان شده است، قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام تا روز قیامت قرین هم بوده و از یکدیگر جدا نمى‏شوند. با توجه به همین نکته مى‏توان نتیجه گرفت که باید تا روز قیامت در هر زمان یک رهبر معصوم از اهل‏بیت علیهم السلام وجود داشته باشد که این مهم بر وجود حضرت مهدى(عج) در زمان‏هاى پس از وفات یازدهمین رهبر معصوم یعنى امام حسن عسکرى علیه‏ السلام تا زمانى نامعلوم و نامشخص صحه مى‏گذارد.
چون آن حضرت(عج) با وجود غایب بودن از چشم‏ها، زنده است و هنگام لازم ظهور نموده و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. انشاءاللّه‏ انکار وجود امام زمان حضرت مهدى(عج) در قرون گذشته و حاضر، انکار سخن پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم است که از قرین بودن قرآن و اهل‏بیت علیهم السلام تا روز قیامت خبر داده است.
9. در عبارات مختلف حدیث شریف ثقلین قرآن کریم به عنوان ثقل اکبر ـ امانت سنگین بزرگ‏تر ـ و اهل‏بیت علیهم السلام به عنوان ثقل اصغر ـ امانت سنگین کوچک‏تر ـ معرفى شده است. باید بگوییم که اهل‏بیت علیهم السلام تنها در مقایسه با قرآن کریم ـ که ثقل اکبر است ـ کوچک مى‏باشند ولى از دیگران بزرگ‏تر و با عظمت‏تر هستند.
10. در برخى از منابع روایى به احادیث معدودى برخورد مى‏کنیم که در آنها به جاى تمسک به قرآن و عترت، بر تمسک بر قرآن و سنت تأکید شده است. از آن جمله در حدیث ذیل مى‏خوانیم: «قال رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم : خلفت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما: کتاب اللّه‏ و سنتى و لن یتفرقا حتى یردا على الحوض»؛[30] پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم فرمود: من در میان شما دو چیز را گذاشتم که بعد از آنها هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و سنت من که آن دو از یکدیگر جدا نشوند تا روزى که در کنار حوض بر من وارد شوند.
در همین رابطه باید بگوییم که:
نخست، برخى از علما و دانشمندان، چنین احادیثى را از نظر سند ضعیف و غیر معتبر دانسته و آنها را جعلى معرفى کرده و عقیده دارند دشمنان اهل‏بیت علیهم السلام آنها را در مقابل حدیث متواتر، صحیح و مورد اتفاق ثقلین جعل نموده‏اند.
دوم، اگر بر فرض این احادیث جعلى و ضعیف نباشد، در نوبت نخست کاملاً متفاوت از حدیث صحیح و متواتر ثقلین بوده و نباید این دو به هم آمیخته شود.
سوم، اگر در همین رابطه کمى تفکر شود، روشن مى‏شود که این روایت با حدیث ثقلین آن چنان تعارض نداشته، بلکه از یک نظر مؤید و تصدیق کننده حدیث شریف «ثقلین» مى‏باشد.
چون اگر امت اسلامى به دنبال سنت ـ قول، فعل و تقریر ـ واقعى و حقیقى پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم باشند، بدون شک باید به سراغ اهل بیت معصوم آن حضرت صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بروند که طبق اعتراف عقل، دانشمندان شیعه و اهل‏سنت و تاریخ، اهل بیت علیهم السلام همواره در زمان خودشان از نظر علم و آگاهى نسبت به سنت پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم اعلم و داناتر از دیگران بوده‏اند. امیرالمؤمنین امام على بن ابى‏طالب علیه‏ السلام اولین فرد از اهل‏بیت علیهم السلام پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم است که طبق شواهد قطعى و غیر قابل انکار، در میان اصحاب پیامبر اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم داناترین آنها نسبت به سنت و راه و روش پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله‏ و سلم بوده است. دیگر امامان معصوم علیهم السلام نیز چنین بوده‏اند و نباید فراموش کرد که آنها با اراده خداوند متعال از هر گونه پلیدى و گناه تطهیر شده و بدین وسیله از دیگران در همه زمینه‏ها لایق‏تر و برتر هستند.
11. نباید فراموش کرد که وعده داده شده در حدیث ثقلین در مورد رستگارى امت اسلامى، تنها در گرو عمل آنها به دستورات قرآن کریم و اهل‏بیت علیهم السلام مى‏باشد؛ البته تنها طرح ادعاى مودت و دوستى با اهل‏بیت و پیروى از آنان براى رستگارى کافى نیست بلکه باید روش و منش آنها در تمام عرصه‏هاى زندگى سرلوحه قرار گیرد. خود اهل‏بیت علیهم السلام به این مهم با عبارات گوناگون تصریح کرده‏اند؛ از جمله:
1. قال امیر المؤمنین على بن ابى‏طالب علیه‏ السلام : «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورع»؛[31]
حضرت امام على علیه‏ السلام فرمود: هر کس ما را دوست مى‏دارد، باید طبق عمل ما رفتار نموده و با تقوا باشد.
2. قال الامام الباقر علیه‏ السلام : «ایکتفى من انتحل التشیع ان یقول بحبنا اهل البیت؟ فواللّه‏ ما شیعتنا الا من اتقى اللّه‏ و اطاعه...»؛[32] حضرت امام باقر علیه‏ السلام فرمود: آیا کسى که ادعاى تشیع مى‏کند، او را بس است که از محبت ما اهل بیت دم زند؟ به خدا شیعه ما نیست، جز آنکه از ـ مخالفت با ما ـ از خداوند بترسد و او را اطاعت نماید.
3. قال الامام الصادق علیه‏ السلام : «لیس منا ـ و لا کرامة ـ من کان فى مصر فیه مأة الف او یزیدون و کان فى ذلک المصر احد اورع منه»؛[33] حضرت امام صادق علیه‏ السلام فرمود: از ما نیست ـ و شرافتى ندارد ـ کسى که در شهرى باشد که صد هزار تن یا بیشتر در آن باشند و در آن شهر شخصى پارساتر از او بوده باشد.بدون شک احادیث مذکور و بویژه حدیث سوم مسؤولیت بزرگ پیروان اهل‏بیت علیهم السلام را روشن مى‏سازند که همانا اطاعت عملى از آنان است. بنابراین اولین و اساسى‏ترین شرط رسیدن به رستگارى و سعادت الهى که در حدیث شریف ثقلین به آن وعده داده شده است، عمل به دستورات قرآن کریم و اطاعت از اهل‏بیت علیهم السلام مى‏باشد.

[1]. کنزالعمال، علاالدین على متقى بن حسام‏الدین هندى، تصحیح و تعلیق شیخ بکرى حیانى و شیخ صفوه سقا، ج 1، ص 183، ح 928، مؤسسه الرساله، بیروت 1989 م.
[2]. اهل‏البیت فى الکتاب و السنة، محمد رى‏شهرى، ص 125 ـ 126، دارالحدیث قم، چاپ اول،1417 ق؛ مراجعات، ص 327، لازم به ذکر است که در این دو کتاب منابع و مدارک هر یک از موارد مذکور ذکر شده است.
[3]. اهل‏البیت فى الکتاب و السنة، ص 127 ـ پاورقى.
[4]. اهل‏البیت فى الکتاب و السنة، ص 127.
[5]. تلخیص مقیاس الهدایة، شیخ عبداللّه‏ بن محمد حسن مامقانى، تلخیص و تحقیق: على‏اکبر غفارى، ص 18، جامعه الامام الصادق علیه‏السلام، چاپ اول، 1369 ش.
[6]. صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل على بن ابى‏طالب علیه‏السلام، ص 1043، ح 2408.
[7]. جامع الصحیح ـ سنن ترمذى ـ، ج 5، ص 663، ح 3786 ـ 3788.
[8]. مستدرک على الصحیحین، کتاب معرفة الصحابة، ج 3، ص 109.
[9]. تفسیر القرآن العظیم، ابوالفدا اسماعیل بن کثیر، ج 4، ص 122، دارالمعرفه، بیروت، چاپ دوم 1978.
[10]. جامع الصغیر، ص 157، ح 2631.
[11]. جامع الصحیح، ج 5، ص 662، ح 3786 و ینابیع المودة، ج 1، ص 37.
[12]. ینابیع المودة، ج 1، ص 41 ـ 42.
[13]. صحیح مسلم، ص 1043، ح 2408؛ تهذیب، ج 6، ص 97، ح 177 و خصائص امیرالمؤمنین علیه‏السلام، ص 112، ح 78.
[14]. ینابیع المودة، ج 1، ص 48.
[15]. همان، ج 1، ص 47.
[16]. صواعق المحرقه فى الرد على اهل البدع و الزندقه، احمد بن حجر هیتمى مکى، ص 150، مکتبة القاهرة، چاپ دوم، 1965 م.
[17]. کمال‏الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 233 ـ 234.
[18]. جامع الصحیح، کتاب المناقب، باب مناقب اهل‏البیت علیهم‏السلام، ج 5، ص 663، ح 3787، همچنین روایات قریب به همین مضمون را در کتاب‏هاى: صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل اهل البیت النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم، ص 1049، ح 2424؛ ینابیع المودة، ج 1، ص 125 ـ 127؛ خصائص امیرالمؤمنین على بن ابیطالب، ص 35، ح 11 و ص 53، ح 24 و... ملاحظه فرمایید.
[19]. لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، ج 2، ص 112 ماده ثقل، داراحیاء التراث العربى، بیروت، چاپ اول 1988 م؛ مفردات الفاظ القرآن، الراغب الاصفهانى، تحقیق: صفوان عدنان داوودى، ص 173، (ماده ثقل)، دارالقلم، دمشق، چاپ اول، 1996 م.
[20]. لسان العرب، ج 2، ص 114.
[21]. همان، ج 2، ص 114.
[22]. اصول کافى، ج 1، ص 191، ح 5.
[23]. حدیث الثقلین، شیخ قوام‏الدین وشنوى و محمد واعظ خراسانى، ص 43، المجمع العالمى للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1995 م.
[24]. سوره فصلت، آیه 41 ـ 42.
[25]. حدیث الثقلین، محمد الواعظ الخراسانى، ص 43.
[26]. همان.
[27]. الاصول الکافى، ج 1، ص 69، ح 5.
[28]. همان، ج 1، ص 69، ح 1.
[29]. همان، ج 1، ص 69، ح 3.
[30]. کنزالعمال، ج 1، ص 173، ح 875.
[31]. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمى امدى، تحقیق مصطفى درایت، ص 117، ح 2045، مکتب الاعلام الاسلامى، قم، چاپ اول، 1366 ش.
[32]. اصول کافى، ج 2، ص 74، ح 3.
[33]. همان، ج 1، ص 78، ح 10.

نقل از : http://www.vahabiat.porsemani.ir






نوشته شده در تاریخ شنبه 93 آذر 29 توسط سجاد صالحی

« حدّ و حدود دوستی »
امام علی علیه السلام:
تمامت دوستى را نثار دوستت کن، اما به او یکسره اطمینان مکن، و با او به‌کمال، یکدل باش، اما همه اسرارت را با او بازگو مکن.
غرر الحکم: ح 2462 / گزیده غررالحکم و دررالکلم، ص32
 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 آذر 26 توسط سجاد صالحی

« راه بی‌نیازی »
امام علی علیه السلام:
به نصیب خود از روزى راضى باش تا بى‌نیاز زندگى کنى.
غرر الحکم: ح 2332 / گزیده غررالحکم و دررالکلم، ص30
 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 آذر 26 توسط سجاد صالحی

« بخل، دام شیطان »
عیسى بن مریم علیه السلام:
ابلیس مى‌‏خواهد شما را به بخل ورزیدن بکشاند. پس [مراقب باشید] در دام بخل او نیفتید.
الدرّ المنثور: ج 2 ص 210 / حکمت‌نامه عیسی بن مریم علیهما السلام، ص208





نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 آذر 26 توسط سجاد صالحی

« آفرینش انسان برای چه؟ »
امام حسین علیه السلام:
اى مردم! خداوند بزرگِ بِشْکوه، بندگانش را نیافریده، جز براى آن که او را بشناسند و چون او را شناختند، عبادتش کنند و چون عبادتش کردند، با عبادت او، از عبادت جز او، بى نیاز شوند.
علل الشرائع : ص 9 ح 1/ گزیده دانشنامه امام حسین علیه السلام ص 923





نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 آذر 26 توسط سجاد صالحی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin